من و شاهزاده – قسمت 1
هوای دمدمی آخر شهریور ماه بوی باران می داد. خیابان کاخ، ساکت و آرام بود. نسیمی شروع به وزیدن کرد. درختان، همنوا با موسیقی ملایم و زیبای نسیم، رقص شاخه ها را شروع کردند. در یک آن، هوا دگرگون و آسمان سیاه شد و رگباری تند باریدن گرفت. پسرک کوچکی، کمی پایین تر از درب…