برگ های پاییز – قسمت 5
با دریافت کارت خانم پییرخانیان، تشکر کرده و قصد خروج داشت، اما تلفن همراه او زنگ زد، منشی اش، خانم نازی افشار، پشت خط بود: سلام قربان، از سازمان میراث تماس گرفتند، گویا رئیس سازمان می خواهند ملاقاتی با شما داشته باشند. در اولین فرصت و قبل از پایان هفته قرار بگذارید. چشم، آقای پیروز…